عشق بخشش می آورد ، بخشیدن از همه چیز و مهمتر از همه ، زمان را که با ارزشترین داشته ماست . حکیم ارد بزرگ
بیوگرافی حکیم ارد بزرگ
در عشق راستین ، بدنبال سود جستن نیستیم ، می بخشیم برای پرواز ، رهایی و آزادگی . حکیم ارد بزرگ
بزرگان ، بی باکند ، آنها خوی برتر خویش را ، به آیندگان هدیه می دهند . حکیم ارد بزرگ
فزون خواهی ، برای داشته های ما زیانبار است . حکیم ارد بزرگ
/////////////////////////////////////////////////////...............................
اوحدی
ای ز لعلت قیمت یاقوت پست
سنبلت را دستهٔ گل زیر دست
راست کرد ایزد شکار عقل را
از سر زلف کژت، پنجاه شست
سرو، با قدی که میبینی چنان
ساعتی پیش تو نتواند نشست
گر جمالت را بدیدی بت ز دور
سجده کردی پیش تو چون بت پرست
یک شبم پنهان پنهان آرزوست
کندر آیی از در من مست مست
درد و چشم از خواب و سر مستی فتور
در دو زلف از تاب و دلبندی شکست
یاد میدار این که: تا قد تو خاست
چند خارم در دل شوریده خست
بر سر من نیست یک روزت گذار
تا در اندازم به پایت هر چه هست
حمیرا *** homeyraخاطر ما را به گفتاری بجوی
ای که از دامت گرفتاری نجست
نیست باز ار چنگل سودای تو
چون کبوتر مرغ دل را بازرست
چون کمر گردت بسی گشت اوحدی
لیکن از چشم تو طرفی برنبست
بهار آمد و باغ پیرایه بست
چمن سبز پوشید و در گل نشست
ز سرما زمین داغ بر چهره داشت
چو سبزه برست از سیاهی برست
علیاکبر صنعتی***ali akbar sanatiچو بلبل در آمد به دستان ز شوق
برآید گل اکنون به هفتاد دست
بر گل بنفشه ز بیم قفا
زبان در کشیدست و افتاده پست
به بزم چمن غنچه هشیار ماند
نه چون نرگس و لاله مخمور و مست
احمد کسروی***ahmad kasraviنسیم گل از شرم بوی سمن
سحر گه ز دیوار بستان بجست
درست گل سرخ اگر شد روان
دل لاله چندین نباید شکست
یکی پنجه بگشاد بر شاخ بید
که مرغش در آمد چو ماهی بشست
اگر خردهای از گل آمد پدید
عباس اخوینبه شکرانه در باخت برگی که هست
نهادیم سوسن صفت سر در آب
که بودیم چون لاله دردی پرست
کنون اوحدی گر بنالد رواست
که چون بلبلش دل به خاری بخست
محمود دولت آبادی***mahmood dolatabad
بی تو نکردیم به جایی نشست
با تو نشستیم به هر جا که هست
صورت خوب از چه به گیتی بسیست
محمدکریم پیرنیا***mohamadkarim pirneaچشم مرا مثل تو صورت نبست
لاف نخستین «بلی» میزنم
روز نخستین که تو گویی:«الست»
زلف سیه را به ازان میشکن
ورنه بسی دل که بخواهد شکست
علی تجویدی***ali tajvidiموی برست از کف امید ما
وز کف موی تو نخواهیم رست
هر که کند گوش به گفتار تو
بس که به گفتار بخواهد نشست
ای که ز من صبر طلب میکنی
خود چو منی را چه بر آید ز دست؟
جمشید مشایخی***jamshid mashayekhiپند، که بیبادهٔ صافی دهی
کی شنود عاشق دردی پرست؟
اوحدی از عشق تو دیوانه شد
گر دگری میشود از عشق مست
نه خط مجد دین شمس الکفاتست
سینما هفت
مردان کهن ، مرزداران و پیشاهنگان ، شرف و امنیت هستند . حکیم ارد بزرگ
پشتکار ، گوهر مردان و زنان فرهمند است . حکیم ارد بزرگ
فداکاری زنان ، بسیار با ارزشتر از دلیری در مردان است . حکیم ارد بزرگ
بزرگی ، بی مهر و دوستی بدست نمی آید . حکیم ارد بزرگ
آنانکه تیشه به ریشه بزرگان سرزمین خویش می زنند ، خود و فرزندانشان را بی پناه ساخته اند . حکیم ارد بزرگ
نخستین گام بهره کشان کشورها ، در آغاز نابودی بزرگان آنهاست و سپس تاراج دارایی شان . حکیم ارد بزرگ
در تباری که کهنسالی نیست ، آرامش به سختی پیدا می شود . حکیم ارد بزرگ
شناخت ما از کرانه دریای هستی بزرگان ، تنها به اندازه میدان اندیشه ماست . حکیم ارد بزرگ
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
تا دل مسکین من در کار تست
آرزوی جان من دیدار تست
جان و دل در کار تو کردم فدا
کار من این بود دیگر کار تست
با تو نتوان کرد دست اندر کمر
هرچه خواهی کن که دولت یار تست
دل ترا دادم وگر جان بایدت
هم فدای لعل شکربار تست
شایدم گر جان و دل از دست رفت
ایمنم اندی که در زنهار تست